حقوق بشردوستانه اسلامی 


حقوق بشردوستانه اسلامی   (عبد الحکیم سلیمی)

چکیده
اندیشه حقوق بشر‌دوستانه به منظور حمایت از غیرنظامیان و محدود کردن رفتار خشونت‌آمیز نظامیان در هنگام جنگ‌، پیشینه طولانی دارد. گسترش روابط بین‌المللی‌، ‏وقوع جنگ‌های جهانی و منطقه‌ای‌،‏ تولید انواع سلاح‌های مخرب هسته‌ای و رنگ باختن معنویت در سطح جهانی‌،‏ ضرورت پرداختن به مباحث حقوق بشر‌دوستانه را به عنوان بخشی از حقوق بین‌الملل بیش از پیش آشکار ساخته است‌.
در این پژوهش، ضمن اشاره به تعریف و پیشینه حقوق بشر‌دوستانه‌،آداب جنگ در اسلام (‌حمایت از افراد غیر نظامی‌‏، رعایت حفظ محیط زیست و احترام به اجساد کشته شدگان‌) و احکام اسیران جنگی با استناد به قرآن و سنت و شواهد تاریخی در حد توان مورد کنکاش واقع شده است .
بررسی‌ها نشان می‌دهد که حقوق اسلامی در این زمینه هم به لحاظ تاریخی و هم به جهت داشتن احکام بشر‌دوستانه بسیار غنی‌تر از حقوق غربی است که می‌تواند همانند گذشته در توسعه آتیه این بخش از حقوق بین‌الملل الهام بخش باشد.

واژگان کلیدی : حقوق بشردوستانه، جنگ‌، ‏اسیر‌،‏ محیط‌زیست‌،‏ غیر نظامیان، جنایتکاران جنگی.

مقدمه
حقوق بشر‌دوستانه بخشی از حقوق بین‌الملل است که در هنگام مخاصمات مسلحانه بر روابط بین‌المللی دولت‌ها و عملکرد نیروهای نظامی حاکم است. هدف آن حمایت از حقوق اساسی بشر در شرایط جنگی و دفاع از حقوق قربانیان جنگ و تا حد امکان کاهش آلام و صدمات ناشی از مخاصمات مسلحانه است . حقوق بشر‌دوستانه از یک سو ماهیت حقوق بشری دارد؛ چون رعایت آن در‌باره هر انسانی بدون توجه به رنگ‌، نژاد‌، زبان، مذهب و ملیت لازم است و از سوی دیگر چون با انعقاد کنوانسیون‌های بین‌المللی لازم‌الاجرا می‌شود، صبغه حقوق بین‌المللی پیدا می‌کند .
به موازات گسترش روابط دوستانه بین‌المللی و پویایی دانش و فرهنگ و تمدن انسانی‌، قدرت دولت‌ها و نیروهای خود‌کامه به تحلیل رفته و ارزش‌های اخلاقی و بشر‌دوستانه که در گذشته‌ها فقط جنبه اخلاقی داشت، امروزه به عنوان مهم‌ترین بخش حقوق بین‌الملل، جنبه حقوقی و الزامی یافته است‌. در اثر وقوع جنگ‌های خانمانسوز جهانی و منطقه‌ای‌، امروزه همه به این باور رسیده‌اند که رعایت حقوق بشر‌دوستانه تأمین کننده منافع همه ملتهاست؛ چون هر کشوری ممکن است روزی گرفتار مخاصمات مسلحانه گردد‌، و مردم آن نیازمند برخورداری از حد‌اقل حقوق انسانی و قواعد محدود کننده رفتار قوای در‌گیر جنگ باشد‌.
با این رویکرد که اصول بنیادین حقوق بشر‌دوستانه جنبه جهانی داشته و قدر مشترک همه فرهنگ‌ها‌، ادیان و مذاهب و مکتب‌های فلسفی و حقوقی را تشکیل می‌دهد‌، اندیشه بشر‌دوستانه بیش از هر زمان دیگر، در حوزه بین‌الملل در حال تثبیت و شکوفایی است‌. مسلمانان نیز عزم راسخ دارند که صلاحیت نظام حقوقی اسلام را برای اداره جامعه (داخلی و بین‌المللی ) اثبات نمایند‌، تبیین دید‌گاه اسلام در این زمینه ضروری وحیاتی می‌نماید‌. نگاه اسلام به حقوق بشر‌دوستانه چگونه است‌؟ به بیان دیگر‌، در منطق اسلام که همواره رحمت بر غضب مقدم است حقوق بشر‌دوستانه از چه جایگاهی می‌تواند بر خوردار باشد‌؟ آیا حقوق بشر‌دوستانه در اسلام اختصاص به مسلمانان دارد یا فارغ از عقیده‌، قومیت‌، ملیت و جغرافیای خاص همه انسان‌ها را از آن جهت که انسانند‌، شامل می‌شود‌؟ آیا در سیره پیامبراعظم (ص) و ائمه معصومین (ع) و فقه اسلامی تعابیری که بیانگر مصادیق حقوق بشر‌دوستانه باشد‌، به کار رفته است یا خیر ؟
دراین پژوهش‌، اهتمام بر تبیین دیدگاه اسلام وپاسخگویی به پرسش‌های مزبور می‌باشد.

تعریف حقوق بشر‌دوستانه
ممکن است در این زمینه تعریف‌‌هاى گوناگونى ارائه شود. بعضى با این اعتقاد که حقوق بشردوستانه نوع خاصى از حقوق بشر است، آن را چنین تعریف کرده‌اند: «حقوق بشر‌دوستانه شاخه‌اى از حقوق بشر است که در منازعات مسلحانه بین‌المللى و در برخى اوضاع و احوال معین و محدود در منازعات مسلحانه داخلى مورد استفاده قرار می‌گیرد.»
بعضى دیگر گفته‌‌اند: «اصول و قواعدى که استفاده از خشونت را در زمان منازعات مسلحانه محدود می‌کند، واهداف آن عبارت است از: حمایت از افرادى که مستقیماً درگیر جنگ نیستند (‌بیماران، زخمى‌ها، کشتى شکسته‌ها، اسیران، افراد غیر نظامى‌) و محدود کردن آثار خشونت در جنگ به منظور دستیابى به اهداف جنگ (پرهیز از انتقام‌جویى و آزار و اذیتى که تأثیرى در اهداف جنگ ندارند).»
پیشینه حقوق بشر‌دوستانه
اندیشه رفتار بشر‌دوستانه واخلاق نوع دوستی همواره در جوامع بشری، حتی قبایل بدوی وجود داشته است‌. در قرن ششم قبل از میلاد در یونان باستان معاهداتی در خصوص ممنوعیت جنگ در زمان‌های مقدس و فصل‌های خاص سال، محدودیت مجازات تسلیم شدگان و آزادی اسیران در مقابل خون‌بها ، لزوم استرداد پیکر سربازان مرده و ممنوعیت تجاوز به غیر نظامیان و اماکن مقدسه وجود داشته است. سومریها نهاد سازمان یافته‌ای داشته‌اند که بر اساس آن آزادی اسیران در مقابل فدیه معمول بوده است . در ایران باستان نیز افکار بشر‌دوستانه تحت تاثیر اندیشه زرتشت پیامبر وجود داشته است‌.
سرانجام تلاش‌ها در مورد رعایت کم‌ترین حقوق انسانى درحالت جنگ و ایجاد یک نهاد نظارتى و اجرایى در سطح بین‌المللی به ثمر نشست و حقوق بشر‌دوستانه معاصر بر اساس کنوانسیون ژنو( مصوب 1864م.) پایه‌گذاری شد. کنوانسیون مزبور قوانین و عرف‌های جنگی مشتمل بر بیش از پانصد هزار معاهده دوجانبه، قواعد رفتاری‌، میثاق‌ها و متون دیگری را که در راستای حمایت از مجروحین و امداد‌گران وجود داشته‌، تدوین کرده است‌ . این اندیشه به تدریج رشد کرد. انجمن‌هاى ملى و کنوانسیون‌هاى بین‌المللى بدین منظور تأسیس شد که از جمله آنها کنوانسیون‌هاى ده گانه لاهه ( مصوب 1907 م. ) است که ابعاد مختلف قانون‌هاى جنگ و بى‌طرفى را تنظیم می‌کنند.
پس از دو جنگ جهانى در سال‌هاى( 1918ـ1914 م.) و (1945ـ1939 م.) به خاطر مصایب گوناگون و ضایعات انسانى که به بار آمد، اندیشه حقوق بشر‌دوستانه بیش‌تر مورد توجه جهانیان قرار گرفت .کنوانسیون‌هاى چهارگانه «ژنو» در راستای حمایت از قربانیان نبرد مسلحانه (مصوب 12آگوست 1949م. ) در 21 اکتبر1950لازم الاجراء اعلام گردید.
پروتکل الحاقى به این کنوانسیون‌ها (مصوب 8 ژوئن 1977 م. ) که در تاریخ 7 دسامبر 1977 لازم الاجراء گردید ، قواعدی را درحمایت از غیر نظامی‌ها و اهداف و تأسیساتی که برای ادامه حیات آنها ضروری است، وضع نموده است .
اغلب کشورهاى عضو سازمان ملل متحد به این کنوانسیون‌ها ملحق شده‌اند. بخشی از این مقررات حالت عرفى به خود گرفته؛ حتى براى دولت‌هاى غیر عضو نیز، الزام‌آور است.
اما نکته‌اى که نباید از آن غفلت کرد، این است که چگونه چنین تحولى پدید آمد؟ آیا این امر، تحولی صرفاً جدید است یا ریشه در جاى دیگر داشته و متأثر از فرهنگ و ارزش‌هاى دیگرى است؟
به اعتقاد ما ریشه‌ها و اصول حقوق بشر‌دوستانه را باید در آموزه‌هاى ادیان الهی و به خصوص اسلام جست. در جهان‌بینی توحیدی ، انبیا، رهبران زندگی بشری هستند وکتاب‌های آسمانی دستورالعمل‌های آن، تا همت آنان بدرقه راه انسان شود و این نو سفران طریق تکامل را به سر منزل مقصود برسانند. پیامبران الهی تلاش کرده‌اند جامعه بشری را به سوی تعاون‌، ایثار، تفاهم و همزیستی مسالمت‌آمیز بر مبنای مشترکات سوق داده و از ظلم وتعدی به همدیگر باز دارند .
دستورنخستین اسلام به پیروانش این است که آنان آغاز‌گر جنگ نباشند‌؛ اما اگر جنگی اتفاق بیفتد، باز به رعایت عدالت و تجاوز نکردن از حدود معقول و انسانى در برابر دشمنان توصیه می‌شود.
در منابع اسلامى دستورات فراوانى در خصوص رعایت حقوق بشر‌دوستانه وارد شده است. (به زودی به آن اشاره خواهیم کرد ).

آداب جنگ در اسلام
اسلام آیین صلح و امنیت است، جنگ از دیدگاه اسلام پدیده‌اى عارضى است که از باب ضرورت براى رفع موانع، دفع ظلم و تثبیت توحید در جهان تشریع شده است. به همین دلیل آیات جهاد در قرآن، با مجوز اقدام به جنگ آمده است.
اسلام پس از اذعان به اصل اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ و تبیین اهداف آن‌، براى خود جنگ نیز برنامه‌ای عادلانه بر پایه عدل و رحمت و رعایت حقوق بشر‌دوستانه تنظیم کرده است. در قرآن مجید آیات متعددی ناظر بر رعایت عدالت در جنگ و تجاوز نکردن از حدود معقول انسانى در برابر دشمنان تأکید شده است .
تعبیر « فی سبیل الله » که در آیات جهاد به کار رفته است ، هدف اصلی جنگ از دیدگاه اسلام را به خوبی روشن می‌سازد که جنگ در اسلام هرگز به خاطر انتقام‌جویی، جاه‌طلبی‌، کشور‌گشایی و به دست آوردن غنایم که اغلب جنگ‌های بشری برای آن اتفاق افتاده‌، نیست‌. بلکه جهاد در راه خدا فقط برای گسترش احکام توحید و دفاع از حقوق بشر تشریع شده است‌ .
با این تبیین‌، اینک به فراز‌هایی از آداب جنگ در اسلام اشاره می‌کنیم .
1- حمایت ازافراد غیر نظامى
از نظر اسلام جنگ و پیکار اختصاص به کسانی دارد که عملا درگیر جنگ هستند. این دستور صریح قرآن است: «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین ، و درراه خدا باکسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید؛ واز حد تجاوز نکنید ، که خدا تعدی کنندگان را دوست نمی‌دارد .»
بنابراین‌، افرادی که در حقیقت نظامی نبوده یا دلیلی بر نظامی بودن آنان وجود نداشته باشد. مانند کسانی که توانایی برجنگ ندارند (‌مجروحان‌،کودکان،پیر‌مردان‌،عابدان،وزنان) و یاکسانی که تسلیم شوند، نظیر اسیران جنگی، مورد حمایت قرار می‌گیرند و جنگ‌جویان حق تعرض به آنان را ندارند. آسیب رساندن به غیر نظامیان در واقع تعدی وتجاوز ازحدودی است که خداوند معین کرده است . به همین دلیل، درجنگ‌های اسلامی – برخلاف جنگ‌های معاصر – به رعایت اصول اخلاقی فراوانی توصیه شده است. چنان‌که پیامبر اسلام ( ص) فرمودند : «‌پیران‌، زنان، اطفال‌، عابران و رهبانان را که در غارها و بیغوله‌ها زندگی می‌کنند‌، به قتل نرسانید. » شبیه این حدیث از امام صادق (ع) نیزنقل شده است‌ . به نظر می‌رسد جامع‌ترین دستورات اخلاقی مبنی بر رعایت حقوق بشر دوستانه را امام علی علیه السلام پیش از رویایی با دشمن، درجنگ صفین فرموده است‌: «‌لاتقاتلوهم حتی یبدؤوکم فانکم بحمدالله علی حجه و ترککم ایاهم حتی یبدؤوکم حجه اخری لکم علیهم فاذا کانت الهزیمه باذن الله فلاتقتلوا مدبرا و لاتصیبوا معورا و لاتجهزوا علی جریح و لاتهیجوا النساءباذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امرائکم فانهن ضعیفات القوی والانفس والعقول ان کنا لنؤمر بالکف عنهن و انهن لمشرکات‌» ‌؛ با دشمن جنگ را آغاز نکنید تاآنها شروع کنند‌، زیرا بحمد الله حجت با شماست‌، و آغازگر جنگ نبودن شما تا آن که دشمن به جنگ روی آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود. اگر به اذن خدا شکست خوردند و فرار کردند‌، آن کس را که پشت کرده نکشید و آن را که قدرت دفاع ندارد‌، آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید‌. زنان را با آزاردادن تحریک نکنید هرچند آبروی شما را بریزند، یا امیران شما را دشنام دهند‌، که آنان در نیروی بدنی، روانی و اندیشه کم توانند‌. حتی در زمانی که زنان مشرک بودند مأمور بودیم آنان را اذیت نکنیم.
فقیهان مسلمان نیز بر اصل حمایت از افراد غیر نظامى در هنگامه جنگ، اتفاقِ نظر دارند‌. در جواهرالکلام، می‌نویسد: «… کسى از فقها را سراغ ندارم که با این مسأله مخالف باشد، علامه(ره) در «تذکره و منتهى» ضمن ادعای اجماع بر این مسأله‌، حدیثى را از امام صادق (ع) در این خصوص نقل می‌کند.»
اسلام، آیین مردانگى است. احترام به اجساد کشته شدگان جنگ همواره مورد تاکید پیشوایان دین بوده است.
رسول خدا (ص) فرمود: «اعضاى بدن دشمن را بعد از کشته شدن جدا نکنید.»
امام على(ع) به لشکریانش چنین سفارش می‌کرد: «چون دشمن را وادار به فرار کردید، هیچ فرارى و زخمى را نکشید، و هیچ درمانده‌اى را زخمى نکنید، و هیچ کشته اى را برهنه نکنید.» اصولا تأکید اسلام بر این امر که جهاد با نفس والاترین جهاد به شمار می‌رود، حاکى از این واقعیت است که مسلمان واقعى کسى است که اصول انسانى را در میدان جنگ مراعات کند. دقت در دستورهاى پیش‌گفته که بسیار حساب شده است، به خوبى نشان می‌دهد که اسلام مسائل اخلاقى جنگ (رفتار بشر دوستانه) را به نیکوترین وجه آن بیان کرده و شخص پیامبر گرامى اسلام (ص) و امام على(ع) نیز تمام آنها را در مورد دشمنان رعایت می‌کردند؛ بر خلاف کسانى که در راستای دفاع از حقوق بشر‌دوستانه و رعایت اصول انسانى در ایام جنگ بسیار شعار می‌دهند‌؛ اما در عمل کم‌تر آنها را مراعات می‌کنند.
نکته حایز اهمیت آن که از نظراسلام اذیت و آزار غیر نظامیان و استفاده از هرگونه سلاح کشتار جمعى که سبب نابودى نسل‌ها و گیاهان و موجب آلودگى محیط زیست می‌شود، ممنوع است‌. چرا که اقدامات مزبور از مصادیق بارز تعدی بر بی‌گناهان وانتخاب روش‌های غیر انسانی است‌. حکومت اسلامى و رزمندگان اسلام‌، باید از آن پرهیزکنند.
2- عنایت به حفظ محیط زیست
بحث حفاظت از محیط زیست از مباحث حیاتی و سرنوشت‌ساز جهانی است‌. تحقیقات، نشان می‌دهد که انسان‌ها محیط زیست را تا حدود زیادی ویران کرده‌اند‌. بشر امروز روش زندگی را به گونه‌ای انتخاب کرده که با فطرت انسانی مغایرت دارد‌. متأسفانه‌، به رغم واقعیات موجود در زمینه تخریب محیط زیست طبیعی‌، انسان‌ها هم‌چنان به رفتار بی‌رحمانه خویش در این عرصه ادامه می‌دهند‌.
اسلام در زمینه محیط زیست راهکار ویژه‌ای را ارائه می‌دهد‌. در قرآن کریم بیش از 500 آیه ناظر به رابطه انسان با محیط زیست وموضوعات مرتبط با آن است‌. از شاهکار‌های قرآن پیش‌بینی‌هایی در خصوص آلودگی محیط زیست توسط انسان است‌. زیانی که در طی دو قرن آخر در اثر مخاصمات مسلحانه بخصوص دوجنگ جهانی به محیط زیست وارد گردیده، نسبت به خسارات وارده از ابتدای خلقت جهان به آن بیشتر است‌.

قرآن کریم این واقعیت تلخ را چنین بازگو می‌کند : «ظهرالفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون ؛ فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند‌، آشکار شده‌، خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند شاید ( به سوی حق ) بازگردند‌.» تخریب محیط زیست از مصادیق بارز فساد و تهدید جدی برای زندگی بشر به شمار می‌رود‌.
خداوند سبحان بعضی از افراد و اقوام را این گونه به پیامبرش معرفی نموده‌، وسپس آنان را نکوهش می‌کند : «ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیات الدنیا و یشهدالله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام‌. و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد و اذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و لبئس المهاد‌؛ و از مردم‌، کسانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می‌شود‌؛ (‌درظاهر ابراز محبت شدید می‌کنند‌) و خدارا بر آنچه در دل دارند گواه می‌گیرند (‌در صورتی‌که‌) آنان سرسخت‌ترین دشمنانند‌. نشانه آن این است که هنگامی که روی بر می‌گردانند (‌و ازنزد تو خارج می‌شوند‌) در راه گسترش فساد در زمین می‌کوشند‌، زراعت‌ها وچارپایان را نابود می‌کنند (‌با اینکه می‌دانند‌) خداوند فساد را دوست نمی‌دارد‌. هنگامی که به آنها گفته می‌شود از خدا پروا کنید‌، لجاجت و تعصب آنان را به گناه می‌کشاند‌، آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است‌. »
انسان‌‌ها‌ی مغرور گاه چنان دچار غفلت می‌شوند که تذکر نیز فایده‌ای به حال آنان ندارد‌. «واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون .الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون»‌؛ هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید‌» می‌گویند: «ما فقط در پی اصلاح هستیم» آگاه باشید‌! این‌ها همان مفسدانند، ولی نمی‌دانند.»
جنگ و تجاوزگری مصداق بارز فساد و تباهی در زمین است‌. مصایبی که از این ناحیه بر ساکنان زمین وارد آمده غیر قابل بیان است‌. از افتخارات اسلام این است که در لحظات حساس جنگ نیز به حفظ محیط زیست طبیعی عنایت دارد‌.
پیامبر اکرم (ص) در هنگامه اعزام نیروهای نظامی برای پیکار با دشمن چنین می‌فرمودند‌: «سیروا بسم الله و بالله وفی سبیل الله و علی مله رسول الله ( ص) لاتغدروا و لاتغلوا و لا تمثلوا و لاتقطعوا شجرا الا ان تضطروا ا الیها ؛ به نام خدا‌، برای خدا و در راه خدا و بر آئین رسول خدا حرکت کنید حیله و نیرنگ بکار نبرید‌، تعدی نکنید‌، نیروهای دشمن را مثله نکنید‌، درختان را قطع نکنید مگر اینکه نیاز شدید به آنها پیدا کنید».
درجای دیگر فرمودند: «… درختان را از بیخ نزنید؛ مگر این که ناچار باشید، نخل‌ها را نسوزانید و در آب غرق نکنید، درختان میوه‌دار را ریشه کن نسازید؛ حیوانات حلال گوشت را نابود نسازید؛ مگر به اندازه‌اى که براى تغذیه لازم است، هرگز آب دشمن را با زهر آلوده نسازید و حیله و نیرنگ بکار نبرید.»
امام صادق (ع) نقل می‌کند که امام على (ع) به امیران سپاه اسلام نوشت: «أنشدکم اللّه فى فلاحى الأرض أن یظلموا قبلکم ؛ شما را به خدا سوگند می‌دهم که مبادا از جانب شما به کشاورزان سرزمین دشمن ستمى روا داشته شود.»
سفارش امام على(ع) بیان‌گر اهمیت کشاورزى و رعایت حفظ محیط زیست است‌؛ زیرا نابودى کشاورزى نه تنها صدمه اقتصادى است، که آسیبى به حفظ محیط زیست نیز به شمار می‌رود.
امام علی علیه السلام، زمین ( محیط زیست طبیعی انسان) را چنین توصیف فرموده است‌: « پس زمین به وسیله باغ‌های زیبا همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ‌ها که برخود پوشید‌، هر بیننده‌ای را به شگفتی واداشت‌، و با زیور آلاتی که گلوبند گل‌های گوناگون است فخرکنان خود را آراست و هر بیننده‌ا‌ی را به وجد آورد. فرآورده‌های نباتی را‌، توشه و غذای انسان‌، و روزی حیوانات قرار داد. درگوشه و کنار آن دره‌های عمیق آفرید و نشانه‌ها برای آنان که بخواهند از جاده‌های وسیع آن عبور کنند‌، تعیین کرد‌. »
سپس بر این اصل تاکید می‌ورزد که‌: «خداوند پس از آنکه زمین را آماده زندگی انسان ساخت، آدم را از میان مخلوقاتش برگزید و او را مامور ساخت تا با نسل خود زمین را آباد کند و بدین وسیله حجت را بر بندگانش تمام کرد‌. »
قرآن کریم آبادی زمین را یکى از اهداف آفرینش انسان معرفى کرده است: «هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها ؛ خداوند شما را از زمین پدید آورده و آبادى آن را از شما خواسته است.»
اعمار در اصل به معنای تفویض آبادی زمین (محیط زیست ) به انسان است وطبیعی است که وسائل لازم را در اختیار او قرار دهد. خداوند عمران و آبادی زمین را به انسان وا‌گذار کرده است تا با بهره‌گیری از توانایی‌ها و کار و تلاش زمین را آباد کند.
خداوند سبحان همواره این حقیقت را به انسان‌ها گوشزد کرده است که حتی گیاهان و درختان موجوداتی زنده‌اند و به صوت جفت‌های نر و ماده آفرید‌ه شده‌اند‌. درختان نیز نیاز به تولید مثل و بقای خود دارند‌: « الذی جعل لکم الارض مهدا وسلک لهم فیها سبلاوانزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتی ؛ همان خدایی که زمین را برایتان محل آسایش قرار داد‌؛ و راه‌هایی را در آن ایجادکرد و از آسمان آبی فرود آورد‌، که با آن انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره بر آوردیم » و به بشرهشدار می‌دهد که از تخریب محیط زیست و نابودکردن حرث و نسل یعنی موجودات زنده نباتی یا حیوانی و انسانی پرهیز کند‌. در رویکرد اسلامی، بهترین راهکار حفظ محیط زیست، تسلیم انسانها به اراده خدا و بازگشت به فطرت الهی است: «‌پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگارکن‌، این فطرتی است که خداوند انسانها را برآن آفریده‌؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست‌؛ این است آئین استوار ولی اکثر مردم نمی دانند‌. »
بدین ترتیب‌، همان‌گونه که حرکت در مسیر فطرت ضامن سلامتی محیط زیست است انحراف از فطرت عامل نابودی و تباهی محیط زیست به شمار می‌رود‌.

3 – احکام اسیران
1 – 3 – مفهوم اسیر
اکثر فقیهان مسلمان درصدد تعریف واژه اسیر بر نیامده‌، و بیشتر معنای لغوی آن را در نظر گرفته‌اند‌. اسیر در لغت به معنای بستن و در بند کردن و نیز به معنای مفعولی بسته شدن می‌باشد. اما در فقه‌، اصطلاحاً اسیر به فرد یا افرادی اطلاق می‌شود که در جنگ به وسیله نیروهای فاتح دستگیر شده، و به پشت جبهه جنگ انتقال داده شوند‌. شاید دلیل کاربرد اصطلاح مزبور این باشد که در گذشته معمولا افراد دستگیر شده را با طناب یا چیز دیگری می‌بستند تا امکان هر گونه مقاومت و فرار از آنان سلب گردد. اما به تدریج واژه اسیر برهر فرد دستگیر شده در جنگ‌، هر چند نیازی به بستن وی نباشد‌، به کار گرفته شد‌.
آنچه که باید مورد عنایت قرار بگیرد‌، این است که در کلمه اسیر، شأنیت بسته شدن اعتبار شده و نوعا در خصوص افرادی به کار می‌رود که توان جنگ را داشته و دستگیر‌ی آنان نیاز به قید و بند دارد. اما به افرادی که دستگیری آنان نیاز به بستن نداشت‌، مانند زنان‌، اطفال و پیر مردان که پس از شکست نیروهای مبارز در اختیاردشمن قرارمی گیرند«سبایا» اطلاق می‌شده است‌.
شیخ طوسی (ره) فرموده : «‌اسیر کردن به معنای بستن جنگجوی دشمن با چیزی است که به سبب آن در اختیار اسیر کننده‌اش قرار می‌گیرد.» درتفسیر المیزان نیز همین معنا مورد تاکید قرار گرفته است‌، با این استدلال که زنان‌، کودکان و سالخوردگان اصطلاحا اسیر نامیده نمی‌شوند .
ماوردی در « احکام السلطانیه» می‌نویسد : «اسیران، مردان کافر جنگجویی هستند که مسلمانان برآنان پیروزشده وزنده دستگیر شان کرده باشند‌.»
بدین ترتیب‌، در فقه اسلامی‌، جنگجویان دستگیر شده از سپاه دشمن دارای احکام ویژه‌ای هستند‌، که آنان را از دیگر افراد دستگیر شده متمایز می‌سازد‌. پس می‌توان گفت که معنای اصطلاحی اسیر از دیدگاه حقوق اسلامی تا حدودی مشابه تعریفی است که در کنوانسیون سوم ژنو، درباره اسیر بیان شده است‌.

2 – 3 – وضعیت اسیران در تاریخ
تاریخ شاهد رفتارهای خصمانه و ستم‌های زیادی از جانب افراد بشر به هم‌نوعان خود بوده است. در این میان مظلوم‌‌تر از همه، اسیران جنگى بوده‌اند‌؛ چون ملت‌ها کمترین حقوقى براى آنان قائل نبوده‌اند. در نزد اکثر ملت‌ها اگر به اسیران جنگى اجازه زنده ماندن ( یک نوع مرگ تدریجی) داده می‌شد، بزرگ‌ترین لطف از جانب گروه غالب به شمار می‌آمد.
تاریخ حاکى از این واقعیت است که با کمال تأسف‌، برخورد مسیحیان با اسیران مخالف خود نیز بسیار ظالمانه بوده است. جنگ‌هاى مذهبى در اروپا، عملکرد ضد انسانى آنان را به خوبى نشان می‌دهد.
آلبرماله در خصوص جنگ‌هاى مذهبى در اروپا می‌نویسد: «درنده خویى که در جنگ‌هاى مذهبى و به خصوص در جنگ‌هاى نخستین ظاهر شده، هول‌انگیز بود، و در نظر آنان آدم‌کشى مانند هرزه گران امروزى‌، کارى آسان تلقى می‌شد.»
گوستاولوبون رفتار بی‌رحمانه قشون صلیبی در جنگ‌های صلیبی را چنین بازگو می‌کند: «طرز سلوک صلیبى‌ها در این جنگ‌ها نشان می‌دهد که این‌ها بى‌شعورترین وحشى‌هاى عالم بوده‌اند؛ چه این‌‌ها فرقى میان دوست و دشمن، نظامى و غیر نظامى، زن و مرد، خُرد و کلان نمی‌گذاردند، و همه را ]در[ معرض قتل و غارت قرار می‌دادند.»
نام برده در یک مقایسه بین عملکرد مسلمانان و مسیحیان، چنین داورى می‌کند: «قشون صلیب هنگام]ى[ که وارد بیت‌المقدس شدند، رفتارشان به کلى مخالف با رفتارى بود که «عمربن الخطاب» خلیفه مسلمانان با مسیحیان بیت‌المقدس هنگام فتح آن جا کرد.» او درباره برخورد منصفانه «صلاح‌الدین ایوبى» پادشاه مسلمانان چنین می‌نویسد: «صلاح الدین به رفتار وحشیانه صلیبیان رفتار نکرده و نصارا را قتل عام نکرد، بلکه با مقرر داشتن باج اندکى اکتفا کرده و از هرگونه قتل و غارتى جلوگیرى نمود».
رفتار انسانى سپاه اسلام با غیر مسلمانان، قبل از جنگ‌هاى صلیبى و بعد از آن از نوادر تاریخ بوده و حاکى از همت عالى و روحیه انسانى مسلمانان است.
قرآن کریم نیز به سرگذشت یهود و برخورد غیر انسانى آنها با اسیران یهودى که بر خلاف تعالیم کتاب مقدس به اسارت گرفته می‌شدند، اشاره می‌کند و می‌فرماید: «ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز در برابر خداوند یکتا ستایش نداشته باشید، با پدر و مادر، خویشاوندان و یتیمان و بینوایان به نیکى رفتار کنید و با همه مردم با منطق انسانى رفتار نمایید… و نیز ما از شما پیمان گرفتیم که خون یک‌دیگر را به ناحق نریزید و بعضى از شما بعض دیگر را از وطن و سرزمین خویش آواره نسازید و شما آگاهانه این پیمان را قبول کردید. ولى شما همان‌هایى هستید که یک دیگر را کشتید و گروهى از هم میهنان خویش را از دیارشان آواره ساختید و به ستم بر آنها تاختید، هرگاه جمعى از آنان به اسارت شما درآمدند، آنها را در برابر فدا و غرامت آزاد ساختید؛ در حالى که اصولاً اخراج آنان از وطن‌شان بر شما حرام بود، آیا شما به پاره‌اى از کتاب (تورات) ایمان و به پاره‌اى دیگر کفر می‌ورزید؟» این آیات ناظر بر عملکرد دو طایفه یهود (بنى‌قریظه و بنى نضیر) می‌باشد.
در جاى دیگر، قرآن کریم به گوشه دیگرى از جنایات بعضى از اقوام ـ به احتمال قوى یهودیان ـ در مورد پیروان آیین الهى ـ ظاهراً مسیحیان ـ اشاره می‌کند: «مرگ بر آدم سوزان خندق، آن‌‌گاه که در کنار آن نشسته بودند و نظاره‌گر شکنجه و سوختن مؤمنان در آن بودند. اینان بهانه‌اى براى انتقام از مؤمنان نداشتند؛ جز این‌که آنان به خداى عزیز و حمید ایمان آوردند.»
آیات پیشین براساس منابع تاریخى و نظر مفسران بزرگ، درباره سوزاندن مسیحیان نجران به وسیله یهودیان پیروز به رهبرى «ذوالنواس» پادشاه یمن است. در آیات به اسارت تصریح نشده؛ اما شواهد دلالت دارد که یهودیان یمن با مسیحیان نجران چنین رفتار خصمانه داشته‌اند.
عجیب این است که یهودیان، همه این جنایت‌‌ها را با استناد به تورات انجام می‌دادند. در تورات می‌خوانیم: «یهود خداى ما، او (سیحون ملک حشبون) را به دست ما تسلیم نموده، او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم و تمامى شهرهایش را در آن وقت گرفته، مردان، زنان و اطفال شهر را هلاک کردیم که یکى را باقى نگذاشتیم، لکن بهایم را با غنیمت شهرهایى که گرفته بودیم، براى خود به غارت بردیم.»
3- 3 – احکام اسیران در قرآن
بدون تردید، یکى از پیامدهاى جنگ، به اسارت رفتن نیروهایى است که به دلیل شرایط خاصى دست ازجنگ برداشته و مجبور به تسلیم می‌شوند. به مقتضای حس بشر‌دوستی اسیران نباید به قتل برسند؛ بلکه باید به جاى امنى خارج از میدان جنگ منتقل شوند؛ زیرا از یک سو‌، با خروج این نیرو‌ها از عرصه جنگ توان دشمن کاهش پیدا می‌کند و از سوی دیگر‌، می‌توان از آنها به عنوان اهرم فشار روانى بر دشمن به منظور جلوگیرى از ادامه جنگ یا گرفتن امتیاز به هنگام صلح یا مبادله اسیران استفاده کرد. افزون بر این‌، قتل به هر حال به مجوّز نیاز دارد، و هیچ دلیلى براى کشتن دشمنى که تسلیم شده وجود ندارد. براساس انگیزه‌هاى مزبور در همه جنگ‌ها، اسیر گرفتن دشمنان معمول بوده است. در اسلام نیز احکام گسترده‌اى درباره اسیران جنگى وجود دارد که در ذیل بررسى می‌کنیم.

در قرآن کریم چهار آیه در این خصوص آمده است:
الف) «فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرّقاب حتى اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاقِ فاما منّا بعد و أمّا فداء ؛ آن‌گاه که با کافران (مهاجم) در میدان جنگ روبه‌رو شدید، گردن‌هایشان را بزنید تا دشمن به زانو درآید. در این هنگام اسیران را محکم ببندید، سپس بر آنها منت گذارید (و آزادشان کنید) و یا در برابر آزادى از آنان فدیه (غرامت) بگیرید.»
آیه مبارکه، بیانگر یک دستور مهم جنگى است وبه رزمندگان اسلام توصیه می‌کندکه پیش از درهم کوبیدن مقاومت دشمن، توقف جنگ و گرفتن اسیر جایز نیست‌؛ چون این امر سبب تزلزل موقعیت مسلمانان در جنگ شده و جنگ‌جویان را از هدف اصلى باز می‌دارد؛ چنان که در جنگ «احد» این اتفاق رخ داد؛ بنابراین‌،گرفتن اسیر باید پس از تسلط کامل بر دشمن، انجام گیرد. تعبیر «فشدّوا الوثاقِ» نیزناظر به محکم‌کارى واحتیاط لازم در این زمینه است.
در این آیه حکم اسیران جنگى بیان شده است: یا بر آنان منت گذارده رها و یا در قبال غرامت آزادشان کنید. خداوند با این دستورالعمل، وظیفه مسلمانان را در رفتار با اسیران، به بهترین وجه ترسیم کرده است. توجه دارید که در آیه به کشتن اسیران و یا حتى بردگى آنان که رسم متداول آن زمان بوده، کم‌ترین اشاره‌اى نشده است. به گفته فخر رازى: «آیه مبارکه رفتاری را که ممکن است با اسیران شود، به دو صورت «منّ و فدا» منحصر کرده است.»
ب) «ما کان لنبى ان یکون له اسرى حتى یثخن فى الأرض تریدون عرض الدنیا و اللّه یرید الاخره واللّه عزیز حکیم ؛ هیچ پیامبرى حق ندارد اسیرانى از دشمن بگیرد تا کاملا بر آنها پیروز گردد. شما متاع ناپایدار دنیا را می‌خواهید؛ ولى خداوند سراى دیگر را (براى شما) می‌خواهد، و خداوند قادر و حکیم است.»
نکاتى که از آیه شریفه استفاده می‌شود عبارتند از:
اولاً اسیر گرفتن در عصر پیامبران پیشین نیز رایج بوده است؛
ثانیاً اسیر گرفتن به خاطر اهداف مادى (اخذ فدیه) مذموم است؛
ثالثاً: اقدام به گرفتن اسیر، باید پس از تسلط کامل بر دشمن باشد.
ج) «یا ایها النّبى قل لمن فى ایدیکم من الأسرى ان یعلم اللّه فى قلوبکم خیرا یؤتکم خیرا ممّا أخذ منکم و یغفرلکم و اللّه غفور رحیم ؛ اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند، بگو: «اگر خداوند خیرى در دل‌هاى شما بداند (و نیات پاکى داشته باشید)، بهتر از آنچه از شما گرفته باشد، به شما می‌دهد، و شما را می‌بخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
توجه دارید که لحن آیه شریفه، با شفقت و لطف فراوان توأم است و به اسیران تسلی می‌دهد؛ که خود نشانه احترام به موقعیت آنها و توجه به دردها و نگرانى‌هایشان است. این آیه روش اسلام در رفتار با اسیران جنگى را بدون توجه به این که تکلیف نهایى آنان چه خواهد شد، عادلانه و انسانى معرفى می‌کنند.
د) «و یطعمون الطعام على حبّه مسکینا و یتیـما و أسیرا أنما نطعمکم لوجه اللّه لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً ؛ و غذاى خود را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به «مسکین»، «یتیم» و «اسیر» می‌دهند، (و می‌گویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمی‌خواهیم.»
این آیه هر چند در شأن امام على(ع) و همسرش فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. آنان نذر کرده بودند که براى شفاى فرزندان‌شان (امام حسن و امام حسین(ع) روزه بگیرند و غذاى اندکى را که براى افطار خویش تدارک دیده بودند، در سه شب متوالى به یتیم، اسیر و مسکین انفاق نموده و خود با آب افطار کردند، و مشمول لطف الهى قرار گرفتند؛ اما می‌تواند بهترین سند موثق و معتبر اسلامى در سفارش به رفتار انسانى با اسیران باشد. معلوم می‌شود که نیکى و احسان به اسیر از نظر قرآن مجید، از بهترین اعمال و سبب خشنودى خداوند است.
4- 3 – احکام اسیران درفقه اسلامی
احکامی که قرآن کریم برای اسیران بیان کرده است به دو صورت «من وفدا» یعنی آزادی با فدیه و یا بدون فدیه قابل اجراءاست‌. اما فقیهان مسلمان با استناد به روایات‌، احکام دیگری را نیز بیان کرده‌اند‌، وآن به برده گرفتن اسیران وکشتن آنان است‌. بزرگان فقهای شیعه نظیر شیخ طوسى در مبسوط و نهایه ، محقق در شرایع و صاحب جواهر در این باره نظر‌های مشابهى ارائه کرده‌اند.
درجواهر کلام می‌نویسد‌: «به هر حال مردان بالغ دشمن اگردر حین جنگ دست گیر شوند، حکم آنها فقط اعدام است؛ اما اگر پس از جنگ دستگیر شوند، امام مختار است که آنان را با فدیه یا بدون فدیه آزاد کند و یا به بردگى بگیرد.» این در حالى است که ابى‌الصلاح الحلبى (347ـ 447ه.ق. ) از فقیهان قرن چهارم هجرى می‌گوید: «حکم اسیران به اختیار امام است، مطلقا‌؛ حتى اسیرانى که در گرماگرم جنگ به اسارت گرفته می‌شوند، امام مخیّر است یکى از احکام چهارگانه را بر آنها جارى کند.» سیره پیامبر اسلام (ص) در خصوص اسیرانى ـ که پیش از اتمام جنگ دست‌گیر شده بودند، و حضرت آنان را آزاد کردند، نیز مؤید این قول است. جالب این که ایشان در جنگ بدر فرمود: «اگر مطعم بن عدى زنده بود، و آزادى اسیران را از من تقاضا می‌کرد همه آنان را به خاطر او (بدون فدیه) آزاد می‌کردم.» در نتیجه امام در مورد حکم اسیران مخیر است.
فقیهان اهل سنت نیز مشابه این نظر را دارند. یکی از حقوق دانان مسلمان پس از بررسی گسترده در فقه عامه چنین اظهار می‌دارد‌: «‌در حقوق اسلامی تصمیم‌گیری در‌باره انجام دادن امور زیر راجع به اسیران جنگی به صلاحدید فرمانده ارتش اسلام واگذاره شده است‌:
_گردن زده شوند؛
_ برده شوند؛
_ با پرداخت فدیه آزاد شوند؛
_ با اسیران مسلمان مبادله گردند؛
_ بر اساس رأفت آزاد شوند. »
چنانکه اشاره کردیم‌، بر اساس فقه شیعه، تصمیم‌گیری در‌باره اسیران جنگی از صلاحیت‌های امام (عادل) است‌. به نظر می‌رسد‌، نظر فقهای شیعه به احتیاط و عدالت نزدیکتر است‌؛ چرا که مسئله مرگ و زندگی از اهمیت و حساسیت ویژه‌ای برخوردار است و سرنوشت اسیران را نباید به دست فرمانده نظامی سپرد. وظیفه او انتقال اسیران از منطقه جنگی به مکان امن می باشد‌، تا در باره آنان تصمیم منطقی و انسانی اتخاذ گردد.

موارد فوق را به طور اجمال بررسی می کنیم‌.
الف ) کشتن یا گردن زدن اسیران
با توجه به آیات قرآن کریم کشتن اسیران حکم اولیه اسلام نیست‌. بلکه یک استثنا است که در خصوص اسیران جنگی خطرناک ( جنایتکاران جنگی ) انجام می‌شود نه درمورد همه اسیران‌.
سرخسی از فقهای عامه معتقد است که فقط رئیس حکومت می‌تواند در این باره که اسیران مشخصی گردن زده شوند تصمیم بگیرد‌. او مدعی است که اصحاب پیامبر در این حکم اتفاق نظر نداشته‌اند‌.
ابو یوسف معتقد است که اسیر جنگی را فقط برای مصالح اسلام می‌توان گردن زد‌.
خلاصه آن که اعمال مجازات مرگ بر اسیران جنگی جز در موارد بسیار نادر و بنا به مصالح عالیه جامعه اسلامی جایز نیست‌.
ب) برده ساختن اسیران
در قرآن کریم آیه‌ای که بردگی گرفتن را به صراحت مجاز شناخته باشد‌، وجود ندارد‌. با این وجود در تاریخ اسلام مواردی را می‌توان پیدا کرد‌؛ از جمله اینکه زنان و کودکان قبیله «بنی قریظه » به موجب تصمیم داوری که خودشان انتخاب کرده بودند، برده شدند و به عنوان غنیمت میان مسلمانان تقسیم گردیدند. البته حکم داور با احکام آیین یهود مطابقت داشت‌. یا اسیران قبیله هوازن در سال هشتم هجری میان سپاه اسلام تقسیم شدند‌، زمانی که هوازنی‌ها اسلام آوردند‌، اسیران آنها نیز آزاد شدند‌. اما حکم به بردگی گرفتن اسیران جنگی مقطعی بوده و در شرایط خاصی اجراء شده است‌.
اصولاً نظر اسلام این بوده که بردگی را به تدریج ریشه‌کن ساخته و بردگان را آزاد سازد این توصیه اسلام است که قسمتی از درآمد حکومت اسلامی باید صرف آزاد سازی بردگان شود‌.
ج)آزادی با فدیه
قرآن کریم آزاد ساختن اسیران را در قبال پرداخت فدیه، قانونی و مجاز دانسته است‌. در زندگی پیامبر نیز موارد زیادی وجود دارد که اسیران از راه‌های مختلف مانند پرداخت وجه نقد سواد آموزی به مسلمانان، تامین اسلحه و مهمات جنگی و…آزاد شده‌اند.
د)مبادله اسیران
این اقدام که نوع خاصی ازفدیه به شمار می‌رود، نیز در زمان پیامبر اتفاق افتاده است.
در دوران پس از رسالت نیز مبادله اسیران به طور منظم صورت گرفته است‌. مسعودی موارد متعددی از مبادله اسیران توسط دولت‌های اسلامی را بیان کرده است.
ه)آزادی بلاعوض اسیران
آزادی بر اساس رأفت اسلامی نیز مورد عنایت قرآن است. دردوران رسالت پیامبر ازجنگ بدر(سال دوم هجری) تا زمان رحلت آن حضرت، هر چند وقت،آزادی اسیران برمبنای رأفت اسلامی اتفاق افتاده است. حتی درمواردی‌، اسیران جنگی باقول شرف مبنی برعدم شرکت مجدد درجنگ با مسلمانان آزاد شده‌اند.
دریک جمع‌بندی مطابق آیات شریفه قرآن کریم‌، تصمیم‌گیری در باره اسیران جنگی به دو صورت «من وفدا» یعنی آزاد کردن با فدیه یا آزاد کردن بدون آن براساس رأفت ممکن است‌. فقیهان مسلمان به پیروى از روایات، راه سومى را درباره اسیران ذکر کرده‌اند و آن، به بردگى گرفتن اسیران است؛ چنان‌که گفتیم این یک حکم مقطعى بوده و در شرایط خاصى انجام می‌شده است. اصولا نظر اسلام این بوده که بردگان به تدریج آزاد شوند.
حکم چهارم (کشتن اسیران) نیز، در کتاب‌هاى فقهى آمده است؛ اما با توجه به آیه قرآن کریم، کشتن اسیران حکم اولیه اسلام نیست؛ بلکه یک استثناست که در خصوص اسیران جنگى خطرناک (جنایت‌کاران جنگى) انجام می‌شود، نه در مورد همه اسیران.
5 -3 – رفتار با اسیران در سنّت
دیدیم در قرآن کریم، به رفتار نیک با اسیران توصیه شده است؛ اما از آن جا که احترام به اسیر و رعایت حقوق او در دوران معاصر، از مسائل مهم حقوق بین‌الملل به شمار می‌رود و حساسیت جهانى دارد، براى تکمیل بحث اشاره به تعدادى از روایات اسلامى لازم است.
پیامبر اسلام (ص) فرمود: «استوصوا بالأسرى خیراً ؛ سفارش مرا درباره اسیران و نیکى به آنان بپذیرید.»
از امام على(ع) در این زمینه روایات زیبایى نقل شده است، از جمله:
ـ «فمن آتاه اللّه مالا فلیصل به القرابه و لیحسن منه الضیافه و لیفک به الأسیر و العانى ؛ هر که خداوند به او ثروتى ارزانى داشته، سزاوار است که با آن به خویشاوندان خود احسان کند، مهمان‌نوازى نماید، و اسیر و درمانده‌اى را آزاد کند.»
ـ «اطعام الاسیر و الاحسان الیه حق واجبُ و أن قتلته من الغد ؛ اطعام اسیر و حسن رفتار با او حقى است واجب، هرچند روز بعد اورا بکشی .» یعنی همان یک روزی که اسیر حق حیات دارد، باید حق اورا رعایت کرد‌.
از امام سجاد(ع) نقل شده که فرمود: «اذا اخذت اسیراً عَجز عن المشى و لیس معک محمل فارسله و لا تقتله فانک لا تدرى ما حکم الأمام فیه ؛ هر گاه اسیرى گرفتى با خود بیاورى، اگر از راه رفتن ناتوان شد و مرکبى براى حمل او ندارى، او را رها کن و به قتل نرسان؛ چرا که تو نمی‌دانى حکم امام درباره او چیست.»
امام صادق (ع) فرمودند: «اطعام الأسیر حق على من أسره و أن کان یراد من الغد قتله فانه ینبغى أن یطعم و یُسقى و یرفق به کافرا کان او غیره ؛ اطعام اسیر تکلیفى بر عهده اسیر کننده اوست؛ هر چند تصمیم بر آن باشد که روز بعد اعدام شود؛ پس سزاوار است که به او آب و غذا داده شود و با او مدارا گردد، خواه کافر باشد یا غیرکافر.»
6-3 – رفتار با اسیران در تاریخ اسلام
افزون بر آنچه در قرآن کریم و روایات اسلامى راجع به رفتار نیک و لزوم احسان به اسیران
آمده است، سیره پیامبر اکرم (ص) در بیش از 80 «سریه» و «غزوه» با اسیران درطول مدت اسارت، تابع مقررات انسان‌دوستانه بوده است‌. ایشان هیچ‌گاه اسیرى را صرفاً به دلیل حضور در جنگ به قتل نرسانید و به بردگى نگرفت. شیوه امام على(ع) نیز مدرکى گویا و زنده در مورد رفتار بشردوستانه با اسیران جنگى است.
سیره نویسان و مورخان نوشته‌اند درجنگ بدرکه نخستین جنگ جدى بین مسلمانان و مشرکان مکه بود‌، بیش از 70 تن از مشرکان مکه به اسارت مسلمانان درآمدند. با این که تعدادى از آنان در گرماگرم جنگ دست‌گیر شده بودند، پیامبر اسلام (ص) با بزرگوارى با آنها رفتار کردند و به اطرافیانش چنین تو صیه کردند: « برشماست که با اسیران به نیکویی رفتار کنید » آنان را در برابر فدیه (غرامت) اندک آزاد کردند؛ هر یک از باسوادان آنها را در مقابل سوادآموزى به ده نفر از مسلمانان آزاد کردند، آنهایى که بى‌سواد بودند و چیزى هم نداشتند، بدون فدیه آزاد کردند، و نیز فرمودند: ]اگر «مطعم بن عدى» زنده بود و درباره اسیران با من سخن می‌گفت، همگى را به او می‌بخشیدم،[ از مجموع اسیران جنگ بدر، فقط دو تن به اعدام محکوم شدند که به زودى ـ در بحث جنایت‌کاران جنگى ـ متعرض آن خواهیم شد.
در قرآن به ماجراى اسارت کفّار به دست مسلمانان و احکام اسیران اشاره شده است.
در جنگ حنین، حدود شش هزار نفر از کافران به اسارت مسلمانان درآمدند، رسول خدا (ص) همه آنان را بدون اخذ کم‌ترین غرامت آزاد ساخت.
قبل از جنگ بدر نیز دو تن از مشرکان مکه در «سریه عبدالله بن جحش» به اسارت درآمده بودند. از آن‌جا که پیامبر اسلام (ص) اصل عمل عبدالله را که در ماه حرام زد و خورد کرده بود صحیح نمی‌دانست، آن دو اسیر را آزاد کرد و پس از مدتى همه اموال غنیمتى را نیز براى مردم مکه بازپس فرستاد.
درباره «سهیل بن عمرو» که در جنگ بدر به اسارت درآمده و فرار کرده بود، رسول خدا (ص) دستور داد او را دوباره دست‌گیر کردند‌. یکی از اطرافیان پیامبر(ص) به حضرت پیشنهاد کرد اگر موافق باشند‌، مسلمانان دندان‌هاى پیشین سهیل را در آورند تا او دیگر نتواند بر ضد اسلام تبلیغ کند و خطابه بخواند. حضرت فرمودند: « او را مثله نخواهم کرد، که خداوند نیز در عین این‌که پیامبر او هستم مرا بدین جهت مثله نماید.» به روایت دیگرى این جمله را افزود: «دعه یا عمر! فسیقوم مقاماً تحمده علیه» یا این‌که: «عسى أن یقوم مقاماً لاتذمه ؛ مداراى ما نسبت به او موجب خواهد شد که در آینده موضع خویش را تغییر دهد و دیگر در خور مذمت تو نباشد» و چنین شد، پس از وفات پیامبر اسلام و ارتداد اعراب از حکومت مرکزى، مردم مکه نیز به فکر مخالفت بودند؛ ولى خطابه‌هاى جذاب سهیل بن عمرو آنان را از این عمل باز داشت.
اینها نمونه‌هایى از رفتار پیامبر اسلام (ص) با اسیران دشمن است. این سیره نیکو در دوران خلافت امام على(ع) نیز تجلّى خاصى دارد.
به نقل علاّمه مجلسى(ره)، شیوه امام على(ع) در جنگ‌ها بر این بود که هیچ‌گاه اسیرى را که خطرى از ناحیه او وجود نداشت، نمی‌کشت. حضرت در جنگ صفین، همه اسیران دشمن را آزاد ساخت، مگر کسانى که مرتکب قتل شده بودند یا کسانى که پس از آزادى، بار دیگر در جنگ شرکت می‌کردند. شیوه حضرت در رفتار با اسیران جنگ‌هاى داخلى، بهترین مدرک براى حق‌جویان است.
امام على(ع) درباره قاتل خود، به فرزندانش چنین سفارش می‌کرد: «احبسوا هذا الأسیر و اطعموه و اسقوه و احسنوا اساره ؛ این اسیر را زندانى کنید، غذا و آب برایش بدهید، و در اسارت با او خوش‌رفتارى کنید.»
این سفارش درباره کسى و در حالى انجام می‌گرفت که امام على(ع) از ضربت شمشیر او در بستر شهادت آرمیده بود؛ اما در عین حال به فرزندش، امام حسن(ع)، سفارش می‌کند، از همان شیرى به قاتلش بدهند که حضرت نوشیده است؛ چرا که قاتل اکنون اسیر آنان است. ایشان فرمودند: «فرزندم! به حقى که من بر تو دارم، سوگندت می‌دهم که غذا و نوشیدنى او را پاک و پاکیزه بدارى و تا موقع شهادت من، با او مدارا کنى و….»
در هر حال ـ همان‌گونه که یادآورى کردیم ـ مدارک معتبر اسلامى در این زمینه فراوان است؛ اما تذکر این نکته ضرورت دارد که احیاناً در تاریخ اسلام (چه درعصر حیات پیامبر اسلام (ص) و چه بعد از آن) از ناحیه مسلمانانى که تربیت اسلامى نپذیرفته بودند، به اسیران جنگى ظلم و یا حتى جنایتى شده باشد‌؛ چه این‌که در هر جامعه‌اى ممکن است افرادى از قانون تجاوز کنند. تخلف افراد از قانون، دلیل بر نقص قانون نبوده و نمی‌تواند خدشه‌اى بر آن وارد سازد.
در تاریخ آمده است که در دوران پس از رسالت، برده گرفتن جنگ‌جویان غیر عرب معمول شده بود. عمربن الخطاب از برده گرفتن اعراب اجتناب می‌کرد؛ اما غیرعرب را به بردگى می‌گرفت. پس از آن در فتوحات مسلمانان در جنگ‌هاى ایران و روم، شاهد به برده گرفتن آنان و بلکه قتل عام اسیران (حتى پس از تسلیم شدن آنان) به وسیله «خالد بن ولید» هستیم. امثال این اعمال را نباید به حساب اسلام گذاشت؛ چه این‌که عملکرد افراد نمی تواند بیان‌گر حکم واقعی اسلام باشد‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *