دانلود مطالعات و برنامه فیزیکی خانه هنرمندان


هدف از انتخاب موضوع طرح (خانه هنر)

با کنکاش در بستر اجتماعی و تاریخی شهر  به این مهم دست یافتم که هنوز با رقه هایی از هنر اجتماعی دیروز باقی است که در زیر خاکستر گذشت زمان پنهان شده و تنها گرمایی از آن توان بودن به احساس می دهد.

هنری که در زیر خاکستر جامعه ای نیمه صنعتی و نیمه سنتی پنهان و مدفون شده است و نه محتوای سنت یخ بسته در شکل و ثابت شده در فرم های یکنواخت قادر به اندوختن گرمای آن است و نه صنعت سنگین به بلوغ نرسیده و در کودکی گندیده شده می تواند برای سوختن آن آتش باشد و هسته هنوز این آتش در زیر خاکستر باید نفسی کشید و سرداد فریاد باد را بر سر این خاکستر و افروخته آن آتش مرده در خاکستر را.

هدف از طرح موضوع خانه هنر جذب کردن و کشاندن مردم شهر در خانه هنرمندانی که در خانه های خویش محکوم به گمنامی هنر خویش هستند تا هنرمندان شهر خانه ای یا حتی دیواری برای به نمایش گذاشتن آثار خویش بر جامعه خویش داشته باشند و یا سکانی بر گفتن نگفته های خویش خانه هنر را خانه ای برای گرد هم آمدن هنرمندان و مردم شهر در کنار هم دیدم تا در کنار هم درد نبودن های وجود خویش و دنیای خویش و جامعه خویش را بفهمند و حس کنند و لبریز از خواستن هسته ای شوند که نیست اما باید باشد و بیافرینند و خلق کنند و نیستی های عدم را هستی بخشند متولد کنند فرزند هنر را در بستر جامعه و در خانه خالی خویش.

تعریف و مفهوم هنر:

«خداوند وقتی همه اشیاء را ساخت به انسان رسید و به انسان که رسید از خلقت دست کشید و آن را به خود انسان واگذاشت» و انسان خالق یعنی هنرمند «مترلینگ»

هنر یک مقوله دینی است و یک حقیقت متعالی و مقدس است که نجات بخش بشریت است و همچنین یک رسالت مافوق مادی و متعالی و صد در صد انسانی دارد.

هنر اصولاً استعداد آدمی است برای تکمیل زندگی مادی، هنری، وقتی است که علم ناتوان از نشان دادن چیزی است و هنر آن را نشان می دهد هنر آن امانتی است که خداوند به انسان داد به زمین و آسمان و همه کوه ها و دریاها عرضه کرد هیچ کدام بر نداشتند. کوه و دریا دارای خلاقیت و احساس و آگاهی دنیا نیستند نه اضطراب دارند نه دردمندند و نه می توانند خلق کنند و این انسان است که بر می دارد چه چیز را؟ استعددی را که می تواند حس کند و می تواند انتخاب کند و می تواند بیافریند این است که گفتیم هنر تجلی قدرت آفریدگاری انسان در جبران و تزئین و ادامه هستی است.

هنر ادامه کار خداست تا طبیعت را به گونه نیاز خود بیاراید و آنچه را هست به آنچه باید باشد بدل سازد و به اعجاز هنر که تجلی آفریدگاری روح آدمی است کمبود طبیعت را جبران کند و به در و دیوار جهان احساس و آگاهی و آشنایی و خویشاوند بخشد.

 

2-2- رسالت هنر

 

هنر امروز پرچمدار عصیان علیه طبیعت و عینیت است پرچمدار کشف خود انسان و شکفتن و شکوفایی دادن به همه استعدادهای باورایی و حتی باوراء عقلی و منطقی انسان است هنر امروز بر خلاف دیروز ماندن در تفنن نیست بلکه ساختن نوع بالاتری از انسان و از بشر است و این رسالت و امانتی است به قول مترلینگ«خداوند وقتی همه اشیاء را ساخت به انسان رسید و به انسان که رسید از خلقت دست کشید و آن را به خود انسان واگذاشت» و انسان خالق یعنی هنرمند، انسانی که از همه چیزی برد این بزرگترین عصمت کار هنر است.

وقتی از همه چیز می برد، در حالی که می آفریند و با آفرینش هنری اش می سراید،

می نوازد می تراشد خود را می سازد خود را بیان می کند و خلق می کند.

2-3- هدف هنر متعالی

«هنر برای هنر»یا «هنر برای اجتماع»؟

این که گفته شود«هنر برای هنر» یا «هنر برای اجتماع» به خاطر اشتباه در تشخیص نیاز است. هنری که صرفاً جنبه هنری داشته باشد یک نیاز اصیل انسانی است و نمی توان آن را در بند نیمه بودن به حال اجتماع قرار داد.

از اختصاصات هنر دو چیز است: اول این که هیچ هنری نمی تواند جانشین هنر دیگری بشود دوم این که هرگز نیاز به احساس انسان به یک هنر از بین نمی رود بلکه شکل استفاده از هنر ممکن است تغییر کند هنر کاشی کاری اصفهان قبلاً در خدمت ساختمان(هنر برای اجتماع بود) امروز یک هنر تجدیدی تزئینی صرف(هنر برای هنر) است قلمدان در قدیم یک فایده عملی نوشتنی داشته است ولی امروز فاقد این فایده عملی است و صرفاً از نظر زیبایی به کار می رود.

پس باید به عنوان یک هنرمند تکلیف خود و مردم را روشن کرد. و مرزهای اعتقادی هنر را مشخص ساخت که هنرمند آزاد فریبی بیش نیست یا باید به خلق پیوست و کمر به نجات شان بست یا به دشمنان خلق و فضیلت و آزادی متأسفانه هدف و سایت هنر امروز عبارت شده است از خوراک هایی که هنرمندان برای کسانی تهیه می کنند که نمی دانند بعد از سیری دیگر چه بخورند و وقت شان را چگونه بگذارنند؟ و نویسندگان خوراک های جنسی و پلیسی و

سرگرمی های ذهنی و خیال پردازی های فکری می سازند برای کسانی که فارغ از زندگی مادی در اندیشه اشتغال اوقات فراغت شان اند و پر کردن پوچی زندگی شان و این است فاجعه ای که هنر برای هنر می سازد.

از قول نیچه می توان گفت«هنر برای هنر» ، «علم برای علم» و «شعر برای شعر» ندیبی است برای پوشاندن«نعش بودن» هنرمند یا دانشمند و آبرومندانه جلوه دادن گریزش از تعهد مسئولیت های اجتماعی

«هنر را برای هنر دوست بداریم» یعنی مردم را با لذت ها و زیبایی های مجرد سرگرم کردن و هنر را نیز سرگرم خلق این تفنن های ذوقی کردن که فقط کسانی بتوانند از آن لذت ببرند که در رفاه اجتماعی و مادی بسر می برند و می خواهند مراقبت شان را با فعالیت های هنری بپردازند و خلاصه و کالری و تابلوهای هنری می خرند به قیمت های که آوازه اش پیچید این است که می بینیم «هنر در خدمت هنر» به«هنر در خدمت اشرافیت و رفاه» تبدیل می شود.

سلب مسئولیت از علم، ادب و شعر و هنر اصل قریب قدرت های مسلط بر بشریت است تا انسان را از بزرگترین سرمایه ها و عوامل نجات و رفاه و ترقی محروم کند و هنرمندان و دانشمندان را که بزرگترین سرمایه زندگی بشراند از متن جامعه بیرون براند و در لابراتورها و کلاس های در بسته دانشگاه ها محصور کند و به نوعی پارسایی آبرومندانه به نفع خویش ناگزیرشان سازد.

پس به این مهم دست می یابیم که هدف هنر متعالی عبارت است از: مسئولیت هنرمند در برابر جمعی از اجتماع مردم که برای نجات خویش و نوع خویش و جمع انسانی جامعه خویش دست به آفرینش و خلق اثر هنری می پردازد و با هنر خویش زندگی می کند و به زندگی اجتماعی خویش می بخشد آنچه را که این طبیعت کدر و این بودهای ناقص ندارند.

2-4- هنر و صنعت:

احساسی که مرا وادار به صنعت کرده است احساس رفتن به طرف آنچه هست می باشد. و احساسی که من را وادار به هنر کرده است گریختن از «هست» می باشد رفتن به طرف آنچه هست صنعت ایجاد می کند و نفرت از آنچه هست هنر ایجاد می نماید بنابراین تمایل به برخورداری و عشق به آنچه هست صنعت و نفرت از آن هنر است.

بنابراین صنعت«آنچه هست و نمی باید بود» و هنر«آنچه باید می بود و نیست» است و غصه از جنس صنعت و غم از جنس هنر است.

کلمه ساده هنر غالباً به آن هنرهایی است که ما آنها را به نام هنر تجسمی یا بصری می شناسیم، اما اگر درستش را خواسته باشیم باید هنر ادبیات و هنر موسیقی را هم در بر بگیرد. پاره ای از خصائص میان همه هنرها مشترک است.

شوپن هاور نخستین کسی بود همه هنرها می خواهند به مرحله موسیقی برسند. این گفته بارها تکرار شده و منشا اشتباهات فراوانی بوده است، ولیکن حقیقت مهمی را هم بیان می کند. شوپن هاور کیفیات انتزاعی موسیقی را در نظر داشت. در موسیقی و تقریباً فقط در موسیقی، هنرمند می تواند مستقیماً با مخاطبان خود طرف بشود، بی وساطت وسیله ای که عموماً برای مقاصد دیگر هم به کار برده شود. معمار باید غرض خود را به زبان عمارت بیان کند، که بعضی فوائد مصرفی هم دارد، شاعر کلمات را به کار می برد، که در محاورات روزمره هم بکار می روند، نقاش معمولاً به زبان تصاویر جهان قابل رویت سخن می گوید، فقط آهنگ ساز است که با آزادی کامل می تواند از ضمیر خویشتن اثری پدید آورد.

در عالمی که در ذهن عارفان و هنرمندان ایرانی است عالمی است که متفکران و فلاسفه آن را اقلیم هشتم و یا عالم مثل نامیده اند.

عالمی که در آن واقعیت (آن چه هست) با حقایق(آنچه که باید باشد) تلفیق گردیده و جهانی خلق می گردد که در آن عنصر مادی، نمود و تمثیلی از یک حقیقت فرا مادی است.

در اقلیم هشتم جهان عینی تمثیلی می گردد از جهان ذهنی، به روایتی ذهنیت و عینیت با یکدیگر تلفیق گردید. و موجود خاکی رنگ خدائی می گیرد.

2-5- معماری ایرانی و اقلیمی هشتم:

«در علم شهادت ساخته شده تا همسان عالم غیب باشد و هر چیزی در این عالم هیچ نیست چز مرز و نماد چیزی در آن عالم»

مهمترین خصیصه فضا در معماری ایرانی داشتن اجماعی از فضا از عالم کبیرتا عالم صغیر می باشد. (شامل عالم هاهوت، لاهوت، جبروت، ملکوت، معنی، صورت، انسان) به جهت ساخت این فضا معمار نیاز به درکی جامع از اجزاء و یا درک وحدت از کثرت می باشد به جهت وصول این درک و خلق فضای مربوط مراحل زیر حاصل می گردد.

الف) ایجاد زاویه دید خاص به مطرح برای خروج از عالم صغیر(انسانی) و دریافت عالم کبیر (الهی) معماری باید زاویه دید را تغییر دهد و از مکانی زمینی به مکانی فراز بینی حرکت نماید بدین معنا که معمار به جای توجه به پرسپکتیو(به معنای علم مناظر و مرا یا در دنیای غرب) که زاویه دید را به چشم انسان وابسته نموده و فضا را گونه ای حجم ثابت مطرح می نماید اما معماری ایرانی هیچ گونه وابستگی به جهت و زاویه دید یک شخص ندارد در این نظام فضائی معماری یک پیکره کامل و جامع است.

ب) ایجاد تکثیر در اجزاء سازنده فضا

«جهت خروج از زیبایی محسوس و ورود به زیبایی معقول تفکر اولین قدم می باشد. هدف معماری ایرانی ایجاد گونه ای جدید و فرا احساسی از هنر می باشد لذا هنرمند به دنبال ایجاد ابهام در اثر هنری است به جهت ایجاد فرآیند تفکر در مخاطب اثر هنری به دنبال پیچیدگی می باشد معمار در راستای حصول این پیچیدگی اثر معماری را به یک معنا(پازل تبدیل می کند معانی با قطعات کوچک تزئینات در معماری ایران به دنبال کوچک کردن احجام کلان در معماری است)» در نگاهی احبال به تاریخ تزئینات در معماری ایرانی این مهم بیشتر جلوه گر می شود تبدیل آجر کاری به کاشیکاری علاوه بر عوامل اجتماعی، سیاسی دوره آذری به دنبال ایجاد ابهام در اثر پیچیدگی ها نیز باید بیشتر می گردید و پایه روانی ابعاد قطعات پازل کوچکتر

ج- ایجاد وحدت در کل فضا

«داستان پیدایش هنر در دوره مرحله قابل بیان است حرکت از توحید به کثرت در زمان خلق جهان و حرکت از تکثر به وحدت در زمان خلق اثر هنری»

پس از ایجاد قطعات کوچک که تقسیم فضا می نماید عناصر تشکیل دهنده و یک کل و یا نگرش کلان دیده می شوند همان طور که معماری نیز فارغ از دیگر هنرها و هنرها نیز فارغ از و انسان نیز به عنوان جزئی از یک کل دیده می شود.

به جهت تبدیل جز به کل ابزار معمار، مناسب است عناصر معماری در نظام های مختلف هندسی به صورت سلسله وار فضاهای مختلف را خلق می نمایند همنشینی اشکال در تشکیل یک مقراینی تا پیدایش یک شهر مطالعات عناصر تابعی از یک جنس و جهت در فضا است پس از درک وحدت شناخت مفهوم عشق در مراحل مختلف آن است.

معماری ایران دارای استمراری برده که هر چند بارها بر اثر کشمکش های داخلی یا هجوم خارجی انحرافی معرفی شده با این همه به سبکی دست یافته که با هیچ سبک دیگر قابل اشتباه نیست از شدیدترین هجوم بیگانگان می توان تهاحم فرهنگی سبک مدرن در قرون اخیر نام برد.

برخورد تمدن غرب با ما در زمانی رخ داده که قدرت ارتباطات سالم و متقابل در ما بسیار تضعیب شده بود این بحران که در سده اخیر بتدریج بروز کرده بیشترین بازتاب خود را در روند فعالیت های هنری جامعه ما داشته است و ضعف عمومی بنیه طراحی، تقلید بی محتوا، آشفتگی و بی هویتی از شاخصه های بارز آن است لذا بی مناسبت نیست که آن را بحران هویت بنامیم.

تحقیق و پژوهش در معماری گذشته و تعلیم درست آن می تواند حرکت نادرست و ناطلوب معماری معاصر را تصحیح و روش مناسبی را پی ریزی کند.

معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهنده فضای زیست انسان است مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته یعنی فضاست چیزی که دیگر زمان نمی شناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است به ویژه فضاهایی که در طول تاریخ به تدریج شکل گرفته اند. گذشته برای آن نیست که به سویش برگردیم بلکه سیر طی شده ای است که آثار عینی از آن در حال حاضر پیش روی ماست که می تواند در هدایت حال برای آیندگان سودمند باشد.

فهرست مطالب

عنوان                                                                                          صفحه

مقدمه………………………………………………………………………………………………………….. 1

فصل اول: مطالعات پایـه

1-1- تعریف و خاستگاه هنر……………………………………………………………………………. 3

1-2- تاریخچه هنر………………………………………………………………………………………… 7

1-3- مبانی تاریخ هنر…………………………………………………………………………………….. 7

1-3-1- سبک…………………………………………………………………………………….. 7

1-3-2- پیکرنگاری………………………………………………………………………………. 11

1-3-3- زمینه تاریخی…………………………………………………………………………… 12

1-3-4- اثر هنری…………………………………………………………………………………. 12

1-3-5- در معماری……………………………………………………………………………… 12

1-3-5-1- پلان…………………………………………………………………………… 13

1-3-5-2- برش…………………………………………………………………………… 13

1-3-5-3- نمای قائم……………………………………………………………………. 13

1-4- هنر و اقتصاد………………………………………………………………………………………… 15

1-5- تجزیه و تحلیل انواع هنرها و ارتباط آن ها با همدیگر………………………………….. 18

1-5-1- شکل……………………………………………………………………………………… 22

1-5-2- تکرار عینی……………………………………………………………………………… 23

1-5-3- تکرار گسترده………………………………………………………………………….. 27

1-5-4- تعادل و وحدت………………………………………………………………………… 27

1-5-5- تضاد………………………………………………………………………………………. 28

1-5-6- فرم و طرح صفحه…………………………………………………………………….. 28

1-5-7- اصول طرح……………………………………………………………………………… 30

1-5-8- بافت………………………………………………………………………………………. 31

1-5-9- حرکت…………………………………………………………………………………… 32

1-6- روانشناسی هنرمند…………………………………………………………………………………. 33

 

فصل دوم: مطالعات زمینـه

2-1- هدف از انتخاب موضوع………………………………………………………………………… 38

2-2- رسالت هنر…………………………………………………………………………………………… 39

2-3- هدف هنر متعالی…………………………………………………………………………………… 39

2-4- هنر و صنعت………………………………………………………………………………………… 41

2-5- معماری ایرانی و اقلیمی هشتم…………………………………………………………………. 42

2-6- تأثیر عوامل اجتماعی بر هنر…………………………………………………………………….. 44

2-7- کرمان…………………………………………………………………………………………………. 45

2-7-1- اهمیت تاریخ کرمان………………………………………………………………….. 45

2-7-2- مختصری از آثار باقی مانده در کرمان………………………………………….. 46

2-7-3- اقلیم کرمان…………………………………………………………………………….. 48

2-7-4- هنر کرمان……………………………………………………………………………….. 50

2-7-4-1- قالی بافی…………………………………………………………………….. 52

2-7-4-2- سفالگری…………………………………………………………………….. 53

 

فصل سوم: مطالعات تطبیقی

3-1- خانه هنرمندان………………………………………………………………………………………. 56

3-2- مرکز آفرینش های هنری……………………………………………………………………….. 60

3-3- فرهنگسرای نیاوران……………………………………………………………………………….. 63

3-4- موزه هنرهای معاصر………………………………………………………………………………. 67

3-5- موزه فرش ایران……………………………………………………………………………………. 70

 

فصل چهارم: استانداردهای طراحی

فضاهای عملکردی و استاندارد مجموعه……………………………………………………………. 74

4-1- فضاهای آموزشی…………………………………………………………………………………. 74

4-1-1- کلاس های تئوری……………………………………………………………………. 74

4-1-2- فضا های کارگاهی ………………………………………………………………….. 75

4-1-2-1- کارگاه نقاشی……………………………………………………………… 76

4-1-2-2- کارگاه نقاشی دیواری…………………………………………………… 77

4-1-2-3- کارگاه سفال ………………………………………………………………. 77

4-1-2-4- کارگاه مجسمه سازی……………………………………………………. 78

4-1-2-5- کارگاه صنایع دستی……………………………………………………… 78

4-2- فضاهای پژوهشی………………………………………………………………………………….. 79

4-2-1- سمعی بصری…………………………………………………………………………… 79

4-2-2- مرکز کامپیوتر………………………………………………………………………….. 80

4-2-3- سالن کنفرانس…………………………………………………………………………. 80

4-2-4- کتابخانه………………………………………………………………………………….. 80

4-3- فضاهای نمایشگاهی………………………………………………………………………………. 81

4-4- فضاهای اداری……………………………………………………………………………………… 82

4-5- فضاهای خدماتی رفاهی…………………………………………………………………………. 82

4-6- برنامه فیزیکی……………………………………………………………………………………….. 83

فصل پنجم: آنالیز سایت و طراحی……………………………………………………………………….. 87

ضمائم و پیوست ها………………………………………………………………………………………….. 97

منابع و مئاخذ………………………………………………………………………………………………..105

توضیحات فایل :

این فایل ورد در 92 صفحه به خدمتتون ارئه میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *