سی و سه پل


33pol-1102-mm1

سی و سه پل
این پل كه در نوع خود شاهكارى بى‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل‏ ترین پل زاینده ‏رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفویه‌،مراسم‌ جشن‌ آبریزان‌ یا آبپاشان‌ ارامنه‌ در كنار این‌ پل‌ صورت‌ می‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شویان‌» را نیزدر محدوده‌ همین‌ پل‌ برگزار می‌كرده‌اند. پل‌ مزبور یكی‌ از شاهكارهای‌ معماری‌ و پل‌ سازی‌ ایران‌ و جهان‌ محسوب‌ می‌شود.
به روایتی دیگر:
این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى‏گردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:
1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از میان گالالریها ى زیبا مى‏گذشت و به پیاده‏رو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پله‏هاى ظریف بزیر پل متصل مى‏شد و از زیر پل هم موقع كم آبى عبور مى‏كردند. 6 از زیر پل بود.
مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین كرده‏اند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.
این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى – پل اللهوردیخان – پل جلفا – پل چهل چشمه – پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسمیه هر یك چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
این پل براى اتصال خیابان چهار باغ كهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.
شرحى را كه سرپرسى سایكس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینكه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نماید عیناً در اینجا نقل مى‏گردد:
خیابان با شكوه چهارباغ از یك طرف به پل اللهوردیخان كشیده مى‏شود، كه با این كه حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آید، اینجا از یك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شكل فوق العاده و شگفت آور این پل كه 388 یارد طول آنست مقابل یك جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدین قرار ایت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده كه یكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائین این طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر كدام یك پیاده روهائى است كه با پله كانها باین راه اصلى وصل مى‏شود و در كنار سطح رودخانه معبر دیگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى‏یابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان این پل مى‏شود كرد و آن از تصویر هم نمایان است آنكه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریك زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:
در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مى‏داد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نكرده است. ایوانچه‏ها و غرفه‏هاى زیبا و متناسب طرفین پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز كرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه كبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مى‏شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مى‏شود.
در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بیاد مقبره كمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مى‏شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.
تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنین نوشته است:
پلى كه در وسط خیابان تقاطع مى‏كند موسوم به پل اللهوردیخان كه بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیك میزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندین طاق با پایه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند دیده مى‏شود، اشخاصى كه مى‏خواهند هوا خورى كنند وقتى كه خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطیف و خنك از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یك معبر دیگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزدیك هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اینكه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زیر پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمه‏ها و طاقها پائین مى‏روند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمایند و عرض راه پله‏ها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشیده‏اند كه از پرت شده جلوگیرى مى‏نمایند.
بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زیر پل مى‏رود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى‏توان گفت قشنگترین صنعت و شاهكار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینكه به استحكام پل نف پاریس ساخته شده باشد.
سرپرسى سایكس انگلیسى در شرحى كه راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود كه این پل با اینكه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در كلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و دیگر آثار ایران را كوچك و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده كرده كه در تجلیل اصفهان غلو كرده‏اند.
اینكه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اكنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زیر شماره 110، به ثبت تاریخى رسیده است.
شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سیاحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبریزان شركت مى‏كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏كرد.
در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنین نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏یافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مى‏بستند و چراغان مى‏كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.
در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى كاشى چنین سروده است:
گل گشت روى پل چو كند خسرو عجم گل گشت روى پل پى تاریخ كن رقم
موضوعى كه باقى ماند تاریخ بناى پل است كه بامر شاه عباس كبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 كه جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته‏اند:
اسكندربیك در عالم آراء در وقایع سال (1011) چنین نوشته:
در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده كه در هنگام طغیان آب در كل، یك چشمه به نظر در مى‏آید، قرار دادند كه بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیكدیگر اتصال یابد.
حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل 1005 ه.ق( چنین نوشته:
شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبكان.
و در وقایع سال (1008 ه.ق) چنین نوشته:
شاه از هرات به اصفهان آمده و تكمیل طرح عمارات و باغات كه هر یك از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ كهنه در چهار باغ بالا.
و نیز در وقایع سال (1008 ه.ق) مى ‏نویسد:
شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.
در وقایع سال (1012) نوشته است:
بناى سر درب عالى عیصریه و كاشى كارى ممتاز آن …
میرزا علینقى كمره‏اى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده كه ابیات آن چنین است:
فلك قدر الله و یردى كه قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت
بامداد بیگ ویردى دادگر پلى كدر آغاز و انجام یافت
بسعى ملك سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت
به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت
پى سال تاریخ این پل نیافت كسى خوبتر از »پل اتمام یافت«
ظاهراً گفته عالم آرا اینستكه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال 1012 نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفته‏ها هم نشده است.
ماده تاریخ منسوب به نقى كمره‏اى هم حاكى است كه ساختمان پل امیر در سال (1005 ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم نیست و باید اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است كه در ظرف یكسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مى‏رسد این است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى كه سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:
عجب چارباغى است بهجت فزا گرش ثانى خلد گویند شاید
چو تاریخ آن دل طلب كرد گفتم: نهالش به كام دل شه بر آید
كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تكگائى كه در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:
كلبه‏اى را كه من شدم بانى مطلبم تكیه سگان على است
زین سبب فیض یافتم ز اله كه مرا مهر با على ازلى است
خانه دلگشا شدش تاریخ چونكه از كلب آستان على است
و از طرفى اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مى‏پرداخت تا اینكه حكومت كهكیلویه هم بر حزوه حكومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مى‏شود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پایتختى انتخاب كند و از این رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا كردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (1004 هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى كمره‏اى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكایا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.
و اما اینكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغایر است، مى ‏توان گفت اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد كه در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تكمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.
نظر دیگرى هم امكان دارد و آن این است كه بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى كمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین اشاره‏اى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *